این هم شعری که در اصفهان تقدیم به شما نمودم....ای آشنا که قصۀ حسنت شنیدنی ست....مرغ خیال دل به سرایت پریدنی ست..../...با آن جمال چون بخرامی به مجلسی....انگشت بهت اهل ملامت بریدنی ست.../...نازی که روح بخشد و امید پرورد...از چون تو..ای پدیدۀ دوران خریدنی ست..../...وقتی شود کلام وفا جاری از لبت...با گوش جان نوای قشنگت شنیدنی ست.../...هر انتظار اگر بدهد میوۀ وصال ...هرچند تلخ و سخت..ولیکن کشیدنی ست.../...وقتی جنون جوانه زند در حریم دل...پیراهن نیاز ز شش سو دریدنی ست..../...پاینده باد آنکه به هر چارفصل عشق...در باغ حسن او گل امید چیدنی ست...../...وافی دلی اگر نتپد از برای دوست...گو مرده است و مبحث او این جریده نیست....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر