۱۳۹۴ خرداد ۲۵, دوشنبه

دعای مستجاب


.....دعای مستجاب...
..یادش به خیر یکروز جناب آقای هادوی(شهیر) به من زنگ زد و گفت..امرروز شب شعری در سالن معروف کتابخانۀ مرکزی (شهرداری) در رابطه با اصفهان برگزار می شود...به برندگان هم جوایز نفیسی اهدا خواهد شد...گفتم..من شعر مستقلی برای اصفهان ندارم...گفت حیف شد...گفتم ..اگر توانستم شعری آماده می کنم..گفت پس اسمت را جزء شعرای دارای شعر مناسبتی می نویسم...گفتم باشد...
زمان کمی تا آغاز مراسم داشتم.سوار کرایه های سواری شاهین شهر-اصفهان شدم و از بخت بد جلو نشستم...آنوقتها در جلو تاکسی ها هم دو مسافر می نشست...من در آن فضای تنگ این شعر را نوشتم...و در لیست منتخبین قرار گرفت...یعنی دریافت سکه....اسم مار ا نوشتند و خواندند.واعلام کردند که در چند روز آینده مراسمی در شهرداری بگذارند و سکۀ برندگان را بدهند....
امروز نزدیک به 24 سال است که منتظر آن مراسم هستیم....ولی برای من هرچه بود این شعر دلی را به همراه داشت که به مناسبت سالگرد درگذشت استاد کسائی تقدیم می کنم..
از خانم ایرانی هم که با این ویدیوی ضمیمه ...مرا به اصفهان بردند..کمال سپاس را دارم...
...
برلب تشنه طعم آبی تو
خلسه و مستی شرابی تو
یا جنانی که این چنین سبزی
یابر آن خلد سبز بابی تو
آنکه را کاز خدا جنان خواهد
آن دعائی که مستجابی تو
زندگی جز کنار تو هیهات
مآمن امن و عیش و خوابی تو
تا ز خوبی سخن رود به میان
نقل گفتار شیخ و شابی تو
گنج تاریخ را تو گنجوری
گوهری گوهر لبابی تو
برلب تشنگان دنیا گرد
لذت دلفریب آبی تو
در غریو هجوم حق طلبی
یاور و یار انقلابی تو
هرکجا از هنر سخن گویند
نیست آنجا سخن روا  بی تو
چون نسیم سحر دل انگیزی
لطف گرمای آفتابی تو
روز علم وهنر شود چون شب
در فضایش اگر نتابی تو
در (کسائی) نوای نی شده ای
تا به (قدسی) کلام نابی تو
تاج آواز را به سر داری
شور شهناز را جوابی تو
در (فضائل) به جلوۀ خط خوش
زینت افزای هر کتابی تو
بهر (ارحام صدر) صحنه نواز
رقت و دقت حسابی تو
ترجمان زبان عشق توئی
بهترین نغمۀ ربابی تو
گر بگردی همه ی جهان وافی
بهتر از اصفهان نیابی تو
آبان 1370...اصفهان-شاهین شهر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر