۱۳۹۷ تیر ۶, چهارشنبه

مروری بر خاطرات..قسمت هفتم


مروری بر خاطرات
قسمت هفتم
چگونه دونده شدم (بخش پنجم)
قبل از اعزام به مسابقات قهرمانی کشور یکدوره مسابقات انتخابی استانی هم برگزار شد.از شهرهای دیگر فقط اردبیل بود که چند دونده داشت..مربی آنها آقای جهان اللهیاری خیلی متعصب بود..در رشته ی دوهای سنگین من دو رقیب از اردبیل داشتم یکی احمدی بود که در صحرانوردی قهرمانی کشور او را برده بودم و دیگری وهاب قلی پور که تازه به دوومیدانی آمده بود ولی چون اطلاع داشتم که او هم در انتخابی داخلی اردبیل مغلوب احمدی شده بود از او هم نگرانی نداشتم..
در مسابقات انتخابی استان من در هر سه رشته (3 هزار متر...5 0زار متر...10 هزار متر ) بدون درد سر اول شدم.بعد از هر مسابقه از من عکس می گرفتند..از یکطرف احساس غرور می کردم و از سوئی دیگر ترس اینرا داشتم که برادر بزرگم عکس مرا در روزنامه ببیند و دعوا راه بیندازد.هر چند دیگر با آن برادرم حرف نمی زدم..
اردوی مسابقات قهرمانی کشور در خوابگاه امجدیه بود.تیمهای استانهای مختلف در آن اردو حضور داشتند و خیلی ها به سراغ من می آمدند و از من برنامۀ تمرینی می خواستند.دلیل این درخواست رکوردی بود که من در 10 هزارمتر به دست آورده بودم (31دقیقه و 20 ثانیه)..آنوقتها رکورد 10 هزار متر ایران دست آقای علی باغبانباشی 30 دقیقه و....بود. من علم برنامه دادن به کسی را نداشتم..فقط برنامۀ تمرینی خودم را به آنها می دادم.
در تیم ما افراد صاحب نام با سابقۀ عناوین قهرمان کشور زیادی بودند...مرحوم ابراهیم بخت شکوهی در پرش با نیزه...دکتر اصغر...در پرتاب دیسک..غلامرضا صابرقراملکی در 1500 متر..شیرمرد و اژدری در 400 متر...و جاوید شاهمرادی در پرش سه گام... حتی حسن فرهمی در 100مترهمگی دارای عنوان قهرمانی کشوری بودند.تنها رشته ای که آذربایجان شرقی در مسابقات قهرمانی کشوری عنوان و امتیاز نمی آورد دوهای سنگین بود.حالا مربیان ما چشم به من داشتند که در این رشته ها امتیاز بیاورند.
در دوومیدانی امتیاز مثبت حساب می شود..به این صورت که امتیاز نفر اول تا ششم حساب و منظور می شود..نفر اول 7 امتیاز...نفر دوم 5 امتیاز و نفر سوم 4 امتیاز....تا نفر ششم که فقط یک امتیاز دارد.
من در این دوره از مسابقات..در دو3هزار متر با مانع پنجم شدم..دلیل اش هم این بود که ما در تبریز چالۀ آب نداشتیم و در آن مسابقه نمی توانستم به درستی از روی مانع چاله رد بشوم..همین امر باعث شد که پای چپ من هم آسیب ببیند..در 5هزار متر و 10 هزارمتر هم چهارم شدم..و در مجموع 8 امتیاز برای تیم به دست آوردم..
نقطۀ قابل ذکر در 10 هزار متر این بود که در آن مسابقه محمد وجدانزاده از همدان با رکوردبالای 33 دقیقه اول و جعفر نادری فرد دوم و غلام حبیبی سوم شدند..من اگر می توانستم رکورد به دست آمده در تبریزم را تکرار کنم قطعا اول می شدم..ولی چون تجربه نداشتم نمی دانستم که در یک مسابقه دیگر شرکت کنندگان هم در کم و کیف رکورد و سرعت دو تاثیر دارند و حریفها با توجه به رکوردی که از من می دانستند مرا کنترل کردند...
تیم آذربایجان شرقی در آن مسابقات سوم شد که از نظر مربی قابل قبول بود..در تبریز هم مراسمی گرفتند و به قهرمانان هدایا و ناهاری دادند و اینگونه از ما تقدیر کردند..
من هنوز فکرم به فوتبال بود به طور پنهانی در تمرینات تیم ماشین سازی شرکت می کردم..آقای لیل آبادی گاهی متوجه غیبت من می شد و در مورد فوتبال از من سؤال می کرد..
یکروز متوجه شدم که خود آقای لیل آبادی در خیابان شهناز تیم فوتبال دارد..به او گفتم که من جزء منتخبین تیم فوتبال جوانان ماشین سازی هستم..او یکبار مرا به تمرین تیم اش برد و از بازی من خوشش آمد .جلسۀ بعد به جز من ..محمد حسین صابر قراملکی برادر کوچک غلامرضا صابر قراملکی را هم که تازه به دوومیدانی آمده بود برد و هر دو ما را به تیم اش پذیرفت و ما در مسابقات محلات تبریز از تیم ( آهن) او شرکت کردیم..
در مسابقۀ فینال من برای زدن ضربۀ سر بلند شدم که مدافع حریف زیر پای مرا خالی کرد و من افتادم و هر دو دستم شکست..این خطا پنالتی حساب شد و همان پنالتی گل شد.ولی من مدت یک ماه تمام هر دو دستم بسته بود به طوریکه حتی برای توالت رفتن هم مادر بیچاره ام کمک می کرد..
بعد از این ماجرا که مورد اعتراض شدید (مشهدی حسین و یعقوب اباذری) هم واقع شده بود من قول دادم که در تیم فوتبال دیگری بازی نکنم..
تمرینات دوومیدانی من هم به صورت حرفه ای ادامه داشت..سال 1352 برای دوومیدانی سال مهمی بود چرا که در مسابقات قهرمانی کشور تیمهائی از امریکا..پاکستان...ترکیه و....حضور داشتند و رقابت خاصی ایجاد شده بود..دوندۀ پاکستانی به نام عبدالکریم جبار قهرمان دو 10 هزارمتر آسیا بود که با پای برهنه می دوید.جان باترفیلد امریکائی با آنکه خیلی جوان نبود ولی خوب می دوید..
در مسابقۀ 10 هزار متر در دور پنجم یا ششم وجدان زاده از ادامۀ مسابقه سر باز زد..به دنبال او جعفر نادری فرد هم از دور رقابت خارج شد..از همدان دوندۀ دیگری به نام سماواتی شریف در کورس بود.آن مسابقه خیلی نفس گیر بود چرا که وجدانزاده و نادری فر دو را خراب کرده و خودشان خارج شده بودند..ولی رقابت بین عبدالکریم و جان باترفیلد و سماواتی شریف و من به شدت و به طور کشنده ای ادامه داشت..البته لله بیگی و صابر هم در آن مسابقه بودند..لله بیگی دوندۀ بسیار خوبی بود ولی از شب قبل از مسابقه به خاطر استرس اسهال می گرفت و به همین دلیل فقط در تمرینات خوب بود نه در مسابقات.صابر هم خوب می دوید ولی هنوز حرفه ای نشده بود.
در آن مسابقۀ نفس گیر عبدالکریم اول شد.جان باترفیلد امریکائی دوم و سماواتی شریف سوم و من چهارم شدم..البته از نظر امتیاز دو خارجی را حساب نکردند و من دوم شدم و روی سکو رفتم.
مرحوم آقای خیابانی بعد از دریافت مدال به طرف من آمد و یک اسکناس 500 تومانی به من جایزه داد.
برای من روز بزرگی بود.چرا که در کنار قویترین دوندگان دویده بودم و نبریده بودم و 5 امتیاز ارزشمند هم برای تیم تبریز کسب کرده بودم.
روز بعد که دیگر مسابقه ای در کار نبود و ما آزاد بودیم به همراه تعدادی از دونده های تبریز به توپخانه و لاله زار رفتیم..البته بزرگسالان ما جاهای دیگر می رفتند ولی ما در حد لاله زار و تئاتر روحپرور بودم.چون هنوز تئاتر شروع نشده بود با هم به میدان توپخانه رفتیم آنجا یک نفر تکخال بازی می کرد.ما مدتی برای تماشا ایستادیم.یک نفر تکخال را نشان داد و 100 تومان گرفت.ناگهان من دست روی کارتی گذاشتم که فکر می کردم تکخال است..بازی گردان مرتب نرخ را بالا برد و من بخشی از 500 تومان جایزه ام را باختم..در چند بازی بعد الباقی 500 تومان را باختم و به تئاتر آمدیم.
هنوز برنامه شروع نشده بود.ما در سالن انتظار نشسته بودیم.خانم روحپرور آمد و در کنار من نشست و از من سیگار خواست.من که تا آنروز حتی یکبار هم سیگار نخریده بودم به احترام او بلند شدم و از سالن بیرون آمدم و 2 ریال دادم و 2 نخ سیگار با یک کبریت گرفتم و برای خانم روحپرور بردم.
دقایقی بعد برنامۀ تئاتر شروع شد..ابتدا کمی شعبده بازی و بعد مسحور صدای بی نظیر خانم روحپرور شدیم.
در موقع بازگشت در قطار آقای خیابانی به باخت من در تکخال اشاره کرد.فهمیدم که یکی از دونده ها که حدس می زدم چه کسی هست راپورت ما را داده است.
پایان قسمت هفتم
27/06/2018
LikeShow more reactions
Comment

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر