۱۳۹۳ فروردین ۱۱, دوشنبه

سال جدید و سوال جدید

سال جدید و سوال جدید
گفتند 30 کشور برای مراسم بین المللی نوروز به اسکی شهر ترکیه آمده اند.به سرعت خود را به آن شهر رساندم.مراسم در مقابل شهرداری و در فضای مناسب برگزار می شد و توسط بیلبوردهای بزرگ برای همه قابل رویت بود.چند کشور غرفه داشتند ودر مقابل غرفه های خود نمایشگاه صنایع دستی ارائه می کردند.تعدادی هم با لباس سنتی و بومی کشور خود ایستاده و با مردم عکس می گرفتند.
نزدیک ظهر غرفه ها شروع به توزیع غذا نمودند و با غذاهای سنتی خود از حاضرین پذیرایی کردند. در همین حال نیز نمایندگان هنری هر کشور به نوبت می آمدند وبرنامه های خود را اجرا می کردند.من هرچه منتظر گشتم نشانی از ایران و ایرانی ندیدم.در صورتی که باورم این بود و هست که نوروز متعلق به ایران و ایرانی ست.
در فاصله ء زمانی اجرای برنامه ها سری به غرفه ها زدم و از دیدن هنرهای دستی و نمادهای کشورها لذت بردم.بازهم از ایران و ایرانی خبری نبود.در گوشه ای ازغرفه ها که فکر می کردم ادامهء غرفهء قیرقیزستان است غرفهء کوچکی دیدم و به آن که بازدیدکننده ای هم نداشت نزدیک شدم .در روی میز کوچک این غرفه
یک جلد قرآن و یک سینی معمولی هفت سین قرار داشت و یک نفر ظرف شیرینی های ریز آرد نخودچی را مرتب می کرد در داخل غرفه هم دو خانم بی حجاب نشسته بودند (البته در قانون ترکیه حجاب اختیاری ست ولی در ایران نه) و با هم صحبت می کردند.من هنوز فکر می کردم که این غرفه متعلق به قیرقیزستان است و حیرت زده از این بودم که این خانمها چقدر شبیه ایرانی ها هستند.می خواستم از آقایی که پذیرایی می کند در همین مورد سوالی بکنم که چشمم به یک پرچم کاغذی و بدون حاشیهء ایران افتاد(بدون نوشته بهمن و با آرم بزرگ الله)...... و با دیدن این صحنه حس حقارت به من دست داد.یعنی ایران که در اصل مدعی اول جشن نوروز است با این کوچکی و حقارت در این مراسم شرکت کرده است.آنهم در کشوری که ایرانی ها میلیاردها دلار پول و هزاران کیلو طلا در آنجا دارند.!!!
ارزش سوال نداشت.چون عیار او را از شیرینی های اهدائی اش بدست آوردم. بلندگو اعلام نمود که بعد از ظهر همین مراسم دراستادیوم و رزشی دانشگاه (آنادولوanadolu ) برگزار خواهد شد و از ساعت 5 عصر اتوبوس ها آمادهء انتقال مراجعین به دانشگاه هستند.
ما ساعت 6 عصر با نگرانی از تاخیربه محل رسیدیم . در آنجا با چند دانشجوی ایرانی همراه شده و در حالی که شاهد آماده بودن ده ها اتوبوس بودیم سواریکی از همین اتوبوس ها شدیم.
استادیوم ورزشی دانشگاه بسیاربزرگ و ای بسا بهتر از استادیوم های وزارت وزرش ما بود.پلیس ها مردم را کنترل و به داخل هدایت می کردند.وقتی به در ورودی سالن رسیدیم به هرکدام از ما یک کیف سفید زیبا تحویل دادند که محتوی شام وآبمیوه و شکلات و... بود.
مراسم با سخنرانی های متعدد و خسته کننده برخلاف مراسم صبح با موضوع زبان و قومیت ترکها جریان داشت ودر سرودی که ساخته بودند اسم کشورها را گنجانده بودند که باز هم نشانه ای از ایران نشنیدم.
در داخل سالن هر کشوری برای خودش جایگاهی داشت و جوانان آن کشور پرچم خود را می چرخاندند.ما چون باز هم نشانه ای از ایران و ایرانی پیدا نکردیم در کنار افغانی ها نشستیم.یکی از دانشجویان ایرانی چشمش به چند پرچم ایران روی یکی از صندلی ها افتاد که در گوشه ء یکی ازآن پرچمها یک نفر هم نشسته بود.او فورا به طرف پرچمها رفت و آنها را آورد و ابتدا دو تا از آنها را روی نرده ها آویزان کرد که یک کار ابتکاری و منحصر به فردی بود.بعد از آن دوتا از پرچمها رابه دست گرفته و تکان دادند که خیلی زود از چوب لیز خورد و پایین آمد.باز هم دانشجویان توانستند با ابتکار دیگر وبا استفاده از سنجاق سر یکی از دختران دانشجو لیز خوردن آنها را مهارکنند و آن را بچرخانند.
دقایقی بعد فردی که صبح نروز مسئول غرفه بود ودر جایگاه ویژه نشسته بود به طرف پرچمها آمد و با خشم و غضب یکی از پرچمها را کند و به صندلی خود برگشت و همراه با موسیقی سالن آن را به حرکت درآورد.او گاهی هم نگاهی به جمع ما می کرد ومعلوم نبود که نگاهش مهرآمیز یا کین آلود است.همین شخص دقایقی بعد پرچم ایران را کنار گذاشت و پرچم ترکیه رابه حرکت دردست گرفت که تعجب دانشجویان ایرانی را برانگیخت.....
متن سخنرانی ها که مثل سخنرانی های خطبای ما کشنده و خسته کننده بود در مورد زبان و اقوام ترک بود ولی اصلا از حداقل 35 میلیون ترک ایران زمین که تعدادشان از کل جمعیت بیش از 4 کشور شرکت کننده بیشتر بود کلامی گفته نشد.حتی کسی که در مورد نوروز صحبت می کردنشنیدم نامی از ایران برده باشد.در صورتی که همین کشور ترکیه درسخن یکی از طرفداران ترکان ایران هست.!!!!!!!!!!
بعد از سخنرانی ها بالاخره نوبت هنر شد و هنرمندان کشورهای مختلف به اجرای برنامه پرداختند.در یکی از این برنامه ها بیش از 500 نفر با هم به صحنه رفته و رقص ماندگاری را به نمایش گذاشتند.
دانشجویان ایرانی وقتی غرورشان بیشتر شکست که بعد از مراسم متوجه شدند نمایندگان همه کشورها پرچمهای کوچک و دستی خود را جمع کرده اند و فقط پرچمهای دستی ایران که ما از وجود آنها بی اطلاع بودیم زیر پای انبوه مردمی که د رحال خروج از سالن بودند مانده است.
من به عنوان یک ایرانی که عمری فقط شنیده ام (هنر نزد ایرانیان است و بس) چون یقین دارم که فرهنگ و هنر برای قدرتمندان ما ارزشی ندارد از خوانندگان محترم این مطالب سوال می کنم::
1-آیا مراسم نوروز به ایرانیان تعلق دارد ؟اگر ما داعیه دار این مراسم هستیم چرا ایران این گونه عمل کرده واعتبار احترام نوروز ایرانیان را شکسته است؟
2-آیا ترکیه نمی داند که در ایران بیش از 35 میلیون ترک زبان زندگی می کنند؟ چرا حتی نامی از آنها نبرد؟در صورتی که در ابعاد دیگرهمیشه ادعای حمایت از آنها رادارد.
3-از این همه اپوزیسیون خارج از کشور کسی از انجام این مراسم خبری نداشت؟ اگر بگوید (نه) باید بگوییم وای به روز ایرانی که به دست این بی خبرها بیفتد.و اگر بگوید( آری) وآنها که در یک ماه گذشته همه فیسبوک ها و تویترو.... را با مطالب نوروز پر کرده بودند کجا تشریف داشتند ؟
4-و اما حکومت جمهوری اسلامی اگر نمی خواست حضور قابل قبول داشته باشد چرا در این مراسم حاضر شده بود؟ و بدتر از این چرا پرچمی را که خود باور دارد رو نکرده بود و احترام آن را نگه نداشت.در صورتی که...........
در خاتمه ترسم از این است که فردا نوروز هم مثل مولوی و ملانصر الین و ده ها دانشمند قدیم و صدها متفکر جدید شناسنامهء ایرانی خود را از دست بدهند...
با تقدیم احترام به ایران و ایرانی.....علیرضا پوربزرگ وافی2/1/93 مطابق با22/3/2014
 (9 photos)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر