۱۳۹۳ فروردین ۲۹, جمعه

در سوک مادر


برای شادی روح مادر گرامی خانم مرضیه ایرانی تقدیم شد
چه جانکاه است داغ مرگ مادر
که باشد از غم دنیا فراتر
به دنیا هر که بی مادر شدستی
شده او بی پناه و یار و یاور
........
مرا تا سایهئ مادر به سر بود
همه اسایش گیتی به بر بود
شب ظلمانی و رنجوری من
به یمن روی او همچون سحر بود
....
مرا پرورد با خون دل خویش
من آسوده ز رنج و هول و تشویش
امیدم بود دستش را بگیرم
ولی دست اجل بگرفتش از پیش
...
چو مادر گشت روزی چند بیمار
شدم بیمارتر از مادر زار
امان از لحظهء سنگین مرگش
جهان در چشم من شد تیره و تار
....
به یاد روی او هستم همیشه
دلم از داغ مرگ او پریشه
چه باید کرد ما باید بدانیم
اجل سنگ است و آدم مثل شیشه
.......
ترا مادر به زهرا می سپارم
به دست آل طاها می سپارم
مرا تو با خدا پیوند دادی
ترا بر رب اعلا می سپارم
.....
دلم از دوریت زار و غمین است
زداغت جان و دل اندوهگین است
برادر می زند از غصه بر سر
شرار داغ خواهر بیش از این است
.....
غروب ماه بختم گشته امروز
دلم افتاده در داغی جگر سوز
زپا افتاده جانم از غم هجر
امان از این شرار آتش افروز
....
غم بی مادری دردی ست جانکاه
شده کار دل من ناله و آه
دگر بی همدم و بی همزبانم
انیسم گشته اشک گاه و بیگاه
...تو رفتی و وفا و ناز هم سوخت
دل ما زین مصیبت باز هم سوخت
همه در داغ مرگت گریه کردند
کز این آتش پر پرواز هم سوخت
.....
دلا مادر وجود پر بهایی ست
جهان از بهر او فانی سرائی ست
سرای او بود پیش خداوند
که جنت هم برایش جای پایی ست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر