۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۱, پنجشنبه

روز معلم


........اشاره......
احترام به معلم به هر دلیل و بهانه ای مقدس و محترم است.امروز هم در ایران روز معلم خوانده می شود و من هم به احترام نام نامی معلم این شعر را تقدیم می کنم.
در مورد شان نزول این شعر باید بگویم در سال 68 یکی از شعرا به من زنگ زد و گفت شهرداری اصفهان مراسمی برای روز معلم گذاشته وتصمیم دارد به شعرهای برگزیده جوایزی بدهدو از من خواست تا یک ساعت دیگر خودم را به محل مراسم برسانم.من به سرعت خودم را به ایستگاه شاهین شهر اصفهان رسانده و از روی ناچاری درصندلی جلو سواری که در آن ایام سه نفره می نشستند نشسته و در یک شرایط سخت این شعر را نوشتم و جزو اشعار برگزیده شد و در کتابی به همین مناسبت چاپ شد......
ستاره می دمد از پرتو کلام معلم
فروغ نور هدایت بود پیام معلم
چنان بهار طراوت بریزد از نفس او
سزد که سکهء عیسی زنی به نام معلم
چو بوی پیرهن یوسف است و دیدهء یعقوب
به چشم بستهء نو باوگان کلام معلم
مراد او شده تعلیم عشق و درس شهادت
شکفته غنچهء ایثار از مرام معلم
ز سینه چشمهء علمش همی بود به تراوش
همیشه پر بود از شوق درس جام معلم
چو بوده فلسفهء بعثت رسل همه تعلیم
یقین به پای رسل می رسد مقام معلم
محصلا تو به دانش بکوش و با مدد عقل
گل ادب ببر از گلشن قوام معلم
عزیزتر ز معلم ندیده دیدهء وافی
سزد غزل بسراید به احترام معلم
اردیبهشت 68.جادهء شاهین شهر-اصفهان
علیرضا پوربزرگ وافی


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر