۱۳۹۴ آبان ۲, شنبه

عاشورا

..که حاصلش همین حال و روز امروزی مسلمانان است که به جان هم افتاده و همدیگر را می کشند..و شرم آور تر اینکه بعد از کشتن همدیگر هر دو طرف ا(لله اکبر) می گویند...و با این کار هم مسلمانان کشته می شوند و هم نفرت نسل جدید از اسلام بیشتر می شود...
...
..
چند روز پیش یکی از دوستان ایرانی به من گفت :
..فلانی شنیدم دست پخت خوبی داری..؟
گفتم : اگر خدا قبول کند این نظر لطف دوستان است...حالا برای چی این سؤال را کردی؟
گفت...راستش 5 سال است در ترکیه هستم و دلم هوس فسنجان کرده است...
گفتم ..چطور شد هوس فسنجان کردی؟..گفت..
..در ایران که بودیم یکی از فامیلها در ایام محرم فسنجان می پخت و همه را مهمان می کرد...به همین خاطر من هم هوس فسنجان کردم...حالا بلدی فسنجان درست کنی؟
گفتم..بله..
گفت هزینۀ وسائلش را من می دهم ...شما زحمت پختن اش را بکش...
گفتم نیازی به هزینه نیست...من هر سال در این ایام هزینۀ یک نوبت غذای هیآت را می دادم...دلم می خواست در اینجا و در حالی که دستم خالی ست..لقمه ای احسان می کردم.که شما باعث و بانی این کار شدید...
پس از آن با او قرار و مدارهایمان را گذاشتیم....و من برای تهیۀ وسائل فسنجان به بازار روز رفتم...البته در منزل مقداری گوشت قربانی داشتم که استاد ابراهیم صغیر و شاعر گرامی فیکرت آورده بودند...تنها نیاز به مقداری گردو داشتم...
...از فروشندۀ گردو خواستم که مقداری به من گردوی کهنه بدهد...او هم تعدادی گردو داد .. ومن به منزل آمدم...باید گردو ها را پوست می کندم و چون در منزل آسیاب ندارم باید آنها را می کوبیدم...وقتی گردوها را باز کردم...متوجه شدم که فروشنده حتی این گردوهای کهنه را به آب انداخته و ظاهر بیرونی آنها را خشک کرده است...15 عدد گردو شکستم...5 عدد سالم بود...5 عدد نیمه خراب ..و 5عدد..گردوی پوسیده داشت...هرچند از این اتفاق به شدت ناراحت شدم...ولی در دل به فکر ریاضی فروشنده آفرین گفتم..چرا که بطلمیوس هم نمی توانست چنین حساب دقیقی از گردو ها در بیاورد...
مجبور شدم به چارشی بروم و از مغازه های رسمی به تعداد نیاز گردو بخرم...و با گوشت قربانی درست کنم...
اگر خدا قبول کند//آن دوست عزیز و یک مهمان دیگر از فسنجان راضی بودند...
دوردستان را به نعمت یاد کردن همت است...
ورنه هر نخلی به پای خود ثمر می افکند....صائب تبریزی
که من با اجازهء صائب در شرح ماوقع می گویم...
این غریبان را به نعمت یاد کردن همت است
علیرضا پوربزرگ وافی
2015/10/25

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر