۱۳۹۶ تیر ۵, دوشنبه

فتنه


بازار داغ شعر
...
 اینروزها شعر ..فتنه..از دوست شاعرم مهدی جهاندار در زبانها افتاده و عده ای این شعر خوانی را پاچه خواری نامیدند..اما از نظر من مهدی جهاندار که شاعر شعر معروف..امام زمان ... است و خیلی از تابوها را در آن شعر شکست..این بار هم با رندی خاص خودش شعری را برای خانه ای خواند که بیشتر ابیات آن بر ضد خود خامنه ای بود ..و مهدی جهاندار رندانه در مجلس اختناق قرائت کرد..
 از طرفی در نماز جمعه هم مداحی شعری خواند که به غیر از یک بیت اش اصلا در حد فکر کردن نبود قرائت نمود..
 با این اوصاف خیلی از دوستان فرهنگی از اقصی نقاط جهان با من تماس گرفته و از من شعری در این حال و هوا خواستند..از طرفی دوستان ایرانی هم چندین و چند شعر فرستاده و از من خواسته اند شعر آنها را بدون ذکر نام منتشر کنم..
من در مجموع این ترافیک شعری..پعر زیر را انتخاب کرده و منتشر می کنم..
باشد خواسته ی همه ی دوستان برآورده شود.
امیدوارم تمامی دوستان بخوانند و حتی نظر بدخند.
علیرضا پوربزرگ وافی
26/06/2017
..
.فتنه
..
فتنه ها را در خراب آباد ایران دیده ام من
این ملون چهره را (بی رنگ) و (الوان) دیده ام من
فتنه را در دست ملت در کلام مرگ بر کی؟؟؟
با دلیل حکم استقلال ایران دیده ام من
روز (آری) روز(نه)در صبح فروردین آن سال
در عمل این فتنه را پیدا و پنهان دیده ام من
جاهلانه مرگ ها را با درود آویختیم و
این کلک را در دغل بازی شیطان دیده ام من
فتنه شد یک آتش و یک جنگ ویرانگر برافروخت
هشت سال این قصه در کوران دوران دیده ام من
بعد فتح شهر خرمشهر دست فتنه آمد
خواستار جنگ شد این امر شایان دیده ام من
در زمان جنگ در دشت هویزه جلوه گر شد
فتنه را در دست قاتلهای چمران دیده ام من
کوی دانشگاه می دانم فراموشی ندارد
فتنه را در پشت بام وکنج ایوان دیده ام من
کشت و کشتار جوانان/رد ماشین/مرگ انسان
بارها این فتنه ها را در خیابان دیده ام من
اشک تمساح و دروغ و تهمت از این فتنه روئید
فتنه ها را در نماز ظهر تهران دیده ام من
انتخابات و تقلب با مهندسهای یاغی
در لباس فرم در هر شهر و استان دیده ام من
فتنه ها در لابه لای خطبه های جمعه جاری ست
چهره ی منفور او را در خراسان دیده ام من
فتنه یعنی بردگی بر روس/ دانشگاه مسکو
از همین بد فتنه ها آری فراوان دیده ام من
فتنه یعنی مرگ رفسنجانی و استخر و حمام
پیش تر این فتنه را در فین کاشان دیده ام من
فتنه یعنی دشمنی با علم/با اندیشه / با عشق
این تحجر را به قانون جماران دیده ام من
فتنه یعنی اینکه تجمیع سلاح و پول و تبلیغ
در چنین آشفته بازاری که در آن دیده ام من
فتنه یعنی ادعای دین ولی کافر مرامی
سالها در میهن این خواب پریشان دیده ام من
فتنه یعنی قتل پنهان/حبس و اعدام و شکنجه
قصه ی تلخی که خود در کنج زندان دیده ام من
فتنه یعنی اختلاس و دزدی و تاراج میهن
این نمایش را نه یک بل در هزاران دیده ام من
فتنه گر آن است ایران را به هم ریزد به صد فن
با ید و بیضای اغیاری که (یاران) دیده ام من
فتنه در ایران به جای دین نشسته با وقاحت
نیست این دین مثل اسلامی که از آن دیده بودم
فتنه می باشد به دین مصطفی از قتل بدتر
این پیام پاک را در کنج قرآن دیده ام من
ای دریغ آیات قرآن هم شده از فتنه تحریف
صحت این مدعا در بت پرستان دیده ام من
فتنه با فورم نظامی /فتنه با تشریف شخصی
در هزاران چهره این تصویر شیطان دیده ام من
فتنه ی امروز حکم آتش با اختیار است
گرچه این احکام را قبلا فراوان دیده ام من
فتنه یعنی حکم رهبر/فتنه یعنی بیت رهبر
این حقیقت را به چشم دیده و جان دیده ام من
با تمام فتنه ها با این همه زور و تلاش اش
روی تلخ فتنه گرها را هراسان دیده ام من
حالیا دارم یقین ملت شده آگاه و بیدار
ابرهای تیره را همراه باران دیده ام من
می شود ایران بهشت مردم ایران از این پس
این بهار تازه را پشت زمستان دیده ام من
بعد مرگ فتنه بعد از قطع دست اجنبی ها
می شود ایران گلستان/ آن گلستان دیده ام من
ایشاللاهه26/06/2017

۱۳۹۶ تیر ۴, یکشنبه

شوال


شوال
..
رمضان طی شد و شوال آمد
روز پیروزی اقبال آمد
غمزه و ناز مه روزه شکست
ماه نو باز به اجلال آمد
حیف و صدحیف که طی شد رمضان
شکر و صدشکر که شوال آمد
ساقیا باده ی خوشرنگ بریز
دل در این ماه خوش احوال آمد
نک گدایان و فقیران شادند
روز بذل درم و مال آمد
خنده روی لب مردم روئید
دل از این واقعه خوشحال آمد
همه جا پر رطب و شیرینی ست
روز دلشادی اطفال آمد
بخورید و بخورانید امروز
روز خوشحالی بقال آمد
وافیا بوسه طلب کن از یار
که ز ره آن بت غزال آمد
رمضان 1379
 تهران

۱۳۹۶ خرداد ۳۱, چهارشنبه

اعلام خطر

اعلام خطر..ملت شریف ایران..عده ای جاهل و فرصت طلب قصد دارند ایران را به جنگی بیهوده بکشانند..اینه همان افرادی هستند که در سال1367جام زهر را به دست خمینی دادند و برای ادامه ی جنک از خمینی 400 دستگاه تانک و 150 فروند هواپیما خواستند..متاسفانه ورود به جنگ جدید یعنی آعاز تجزیه ی ایران..برای بعضی از این حضرات که خود مهره ی امریکا و انگلیس و اسراییل هستند..تجزیه ی ایران مهم نیست...و..به این دلیل از شما ملت ایران می خواهم که مبلغ جنگ نباشید که وقوع جنگ برای ایران یعنی تجزیه ی ایران و اجرای طرح جدید خاور میانه...من دلایل زیادی دارم که مبلغین جنگ عروسکهای کوکی هستند..برای نمونه می گویم که یک مقام نظامی امریکا وقیحانه در تلویزیون گفت که امریکا حتی رنگ دگمه و کلید فوق سری ایران را در مرکز اتمی ایران می داند..پس اگر جنگی بشود بی آنکه نیازی به لشکر کشی بشود عروسکهای کوکی از داخل ایران...وارد عمل خواهند شد..مگر یادتان رفته که صدام در جنگ با امریکا نتوانست حتی یک هواپیما بلند کند..پس اگر خدای ناکرده جنگی بشود ای بسا ایران قادر به شلیک حتی یک موشک نخواهد شد..درخت ایران از داخل کرم خورده است..من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم..تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال...سرهنگ علیرضا پوربزرگ وافی..20/06/2017..شاید همین..آخرین مطلب من باشد..جانم فدای ایران

۱۳۹۶ خرداد ۲۴, چهارشنبه

درد آشکار

Ali Vafi
5 hrs


درد آشکار
..
 این روزها وقتی از خیابان عبور می کنم...بیش از گذشته متوجه حضور ایرانی ها در غربت می شوم..و واقعا دلم به درد می آید که چرا باید ایرانی ها از وطن آواره بشوند و یا چرا باید مجبور به جلای وطن باشند..
گاهی با بعضی از آنها توفیق صحبتی هم حاصل می شود که هرکدام دلیل خاص خودشان را ارائه می دهند..که واقعا جوابی بر این گفته ها پیدا نمی شود..
اخیرا یکی از ایرانی ها را دیدم که همسن و سال خودم بود..وقتی دلیل آمدنش را پرسیدم گفت:
برای کار کردن آمده ام..
 من با توجه به تجربیاتی که دارم می دانم و می دانستم که برای افراد مسن کسی کار نمی دهد..چرا که خودم را هم بارها به خاطر کبر سن از کار بیرون کرده اند..
از ایشان در مورد کار پرسیدم و ایشان همان جوابی را داد که من بارها تجربه کرده بودم..او گفت:
چون سن ام زیاد است به من کار نمی دهند..
 همراه او به قهوه خانه ای رفتیم..در ترکیه قهوه خانه ها در ماه رمضان تا افطار باز هست و موقع افطار می بندند..البته قهوه خانه هائی هم هست که تا سحری باز هستند و مردم..خصوصا مسن ها تا سحر در آنجا بازی می کنند..
 من این ایرانی را آدم سالم وساده ای دیدم..به همین دلیل با او بی پرده سخن گفتم و به او فهماندم که در ترکیه کار نیست و اگر یک ایرانی را سرکار ببرند دستمزد ناچیزی به او می دهند و سخت ترین کارها را به او می دهند که در بین ما ایرانی ها به کار سیاه معروف است..
 این دوست جدید در مورد سازمان ملل از من پرسید..برداشت من از سؤال او این بود که اگر پناهنده بشود حتما از طریق سازمان ملل حقوقی برایش منظور می شود ..که در جوابش گفتم:
 اگر نظر مرا بخواهی ..سازمان ملل مدیر اجرائی برده داری جدید است و در حال حاضر ابتدا منافع امریکا و بعد از آن منافع قدرتهای دست دوم و سوم رادر نظر می گیرد.و بدون توجه به قوانین مصوبه ی ژنو فقط برای استکبار کار می کند و قواعد مدونی برای پذیرش افراد محق ایرانی ندارد..
گفت: شنیدم خیلی ها به امریکا و کشورهای دیگر رفته اند..مخصوصا مریض ها..
 گفتم..پارسال به طور اتفاقی با یک ایرانی که برای سیاحت آمده بود آشنا شدم..او بدون آنکه برنامه ای برای پناهندگی داشته باشد ..در این مورد سوالاتی نمود و یکی از دوستانم به او پیشنهاد کرد که اگر می خواهی پذیرفته شوی در یک مقوا یک شعار ضد حکومتی ایران بنویس و در مقابل سفارت ایران با آن نوشته عکس بگیر..و مطمئن باش که خیلی زود قبول می شوی..
 این شخص همان کار را کرد و در مدت یکسال به کانادا انتقال یافت..در صورتی که ما الان در ترکیه افرادی داریم که 15 سال در زندانهای مخوف ایران زندانی بودند و هنوز به کشور سوم فرستاده نشدنه اند..در صورتی که همین الان در ترکیه خبرنگار..خلبان..نویسنده هائی را داریم که که هیچ کشوری حاضر به پذیرفتن آنها نیست..در صورتی که هیچکدام از این افراد اقدام مسلحانه ای در پرونده هایشان نداشتند.. امریکا و کشورهای دیگر مشتاق نیروی کار جوان هستند..من و شما به درد آنها نمی خوریم..امریکا حتی در آی.سی. ام. سی دوم از افراد مصاحبه شونده یکی از این دو سؤال را می کند..
11= اگر بین ایران و امریکا جنگی بشود شما طرف کدام کشور را می گیرید..ایران یا امریکا؟...که اگر اسم ایران را بیاوری مردود می شوی ..و کسی که از تست امریکا رد بشود..معمولا هیچ کشور دیگری او را نمی پذیرد..
و اما سوال دوم ..حاضری برای امریکا جاسوسی بکنی؟
 معمولا این سؤال را از نظامیان یا حتی خبرنگاران و صاحبان قلم می پرسند که جواب ..نه...سؤال شونده یعنی ردی...و ادامه ی بلا تکلیفی..
دوست جدیدم با حیرت چشم به دهان من دوخته بود..گفت:
شنیدم امریکا برای بیماران تسهیلات ویژه ای دارد نظر شما چیه؟ گفتم..
 اگر توهین به بعضی از بیمارها تلقی نشود..امریکا نه به نیت کمک بلکه به قصد تحقیق در مورد بیماری ها آن افراد را می پذیرد..
 در این حال صاحب قهوه خانه آمد و از ما خواست که قهوه خانه را ترک کنیم و اعلام نمود که وقت افطار است..
من بلند شدم و پول چائی ها را حساب کردم و از قهوه خانه خارج شدیم..
موقع خداحافظی دوست ایرانی گفت..
من از حکومت ایران طوری دلخور هستم که حاضر به بازگشت به ایران نیستم..
به نظر شما اگر جلو سفارت ایران بروم چه شعاری بهتر است..
گفتم...کافی ست بنویسی من ایرانی هستم.
14/07/2017
علیرضا پوربزرگ وافی
 ترکیه.