۱۳۹۵ تیر ۵, شنبه

خاطرات من و شهریار 16

https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid=183856755350691&id=100011791033534
خاطرات من و شهریار..16
یکبارهادی شهریاربه همراه خانواده به منزل ما در اصفهان آمد ..در مدتی که در اصفهان بودند به دیدار خیلی از بزرگان رفتیم...استاد حسن کسائی...استاد محمدعلی صاعد......و استاد حبیب الله فضائلی خطاط مولف کتاب ارزشمند (اطلس خط)..
در همین ایام خطاط ارزشمند تبریزی مقیم اصفهان جناب آقای رشیدی تبریزی به احترام هادی شهریار مهمانی صمیمانه ای در منزلش ترتیب داد و ما به اتفاق خاوانده ی هادی شهریار و در معیت استاد فضائلی و استاد سیدعباس حسامی...و...جمعی دیگر به منزل جناب رشیدی تبریزی که در خانه های سازمانی نیروی هوائی بودند ..رفتیم..
بعد از ناهار استاد فضائلی سر ذوق آمد و برای هرکس بیتی با خط زیبا و امندگارش نوشت..نوبت من که شد..از من بیت مورد نظر مرا خواست..من از ایشان درخواست کردم که از دیوان شهریارتفالی بزنند و خودشان انتخاب کنند...استاد فضائلی بعد از سلام و صلوات دیوان شهریار را بازکردند و این رباعی آمد..
از یاد تو برنداشتم دست هنوز
دل هست به یاد نرگس ات مست هنوز
گر حال مرا حبیب پرسد گوئید
بیمار غم ات را نفسی هست هنوز
استاد فضائلی که اسم کوچکشان حبیب الله بود..دقایقی به فکر فرو رفتند...احساس کردم که از تفال این شعر شوکه شده اند..در نهایت فرمودند..
شهریار با این رباعی به من هم تلنگر زد..
این فرمایش جناب فضائلی مورد تعجب و تایید جمع حاضر گردید...و استاد این رباعی را برایم نوشتند..
متاسفانه من در ترکیه آن نسخه را ندارم و برای انتقال این حس ارزشمند با استفاده از خط نستعلیق گوگل این رباعی را تقدیم می کنم..
علیرضا پوربزرگ وافی
2016/6/25




..
.