۱۳۹۷ تیر ۲۸, پنجشنبه

استخر


استخر
...
در ترکیه دولتمردان از داشته های خود استفادۀ بهینه می کنند.برای نمونه از آب رودخانه انشعابی برای پارک گرفته اند و آب رودخانه را تسویه و محلی برای شنا درست کرده اند..البته کنر استخر را با ماسه های ساحلی طوری درست کرده اند که حس و حال کنار دریا را دارد.
چند وقت پیش مهمانان ایرانی من که برای اجرای کنسرت به ترکیه آمده بودند از من خواستند که به آن استخر بروند.من همراه آنها به استخر رفتم..استخر دو قسمت بود یکی بخش مجردها و دیگری مخصوص خانواده ها..ما به جایگاهی که قوانین استخر می طلبید رفتیم و ساعتی شنا کردیم..
پس از بازگشت احساس کردم دست راستم که قبلا بالا نمی آمد کمی بهتر شده است..البته 3 ماه است در نوبت فیزیوتراپی هستم و هنوز نوبتم نشده است.با این حساب فکر کردم اگر به استخر بروم برای درمان ارزش دارد.به همین دلیل پس از کنترل وضعیت ناشناختۀ هوای شهر مطمئن شدیم که امروز هوا آفتابی ست.
ساعت کار استخر از ساعت 11 صبح تا 5 عصر است.من همان دقایق اولیه پس از پرداخت 15 لیر ورودی داخل محوطۀ استخر شدم..ابتدا طبق معمول و نیز حکم اجرائی استخر دوش گرفتم. وقتی به سایبان لباسهایم رسیدم چند قطره آب به من پاشیده شد . فکر کردم که بچه هائی که در آب بازی می کنند اینکار را کردند..نگاهی به آسمان کردم هوا آفتابی بود..به طرف استخر حرکت کردم...هنوز در حس و حال جنگ سرمای اولیه آب با بدنم بودم که ناگهان باران شدیدی درگرفت.
به سرعت به طرف سایبان برگشتم در این فاصله ابرها با سرعت مافوق صوت فضای شهر را گرفتند و لحظه به لحظه بر شدت باران اضافه شد.به طوری که نه تنها من بلکه همۀ افرادی که در استخر بودند با عجله به سمت لباسهایشان آمدند ولباس پوشیدند..و به سرعت از محوطۀ استخر خارج شدند.
من هم با سرعت پیرمردی خودم لباسهایم را پوشیدم و در زیر باران خود را به ایستگاه مینی بوس رساندم.بارش باران هر لحظه شدیدتر می شد و در محل ایستگاه مینی بوس سرپناهی نبود.
طبق اعلام راننده های مینی بوس هر 7 دقیقه یکدستگاه مینی بوس از ایستگاه ها رد می شود..ولی در زیر آن باران نزدیک به 20 دقیقه منتظر ماندم تا اتوبوس رسید.
باران هنوز می بارید.برف پاک کن مینی بوس تمام قدرت کار می کرد.مینی بوس به سمت محلۀ ما می آمد.لحظانی بعد .احساس کردم که از شدت بارش باران کاسته شده است.دقایقی بعد راننده برف پاک کن مینی بوس را خاموش کرد.من هم متوجه شدم که بارش باران قطع شده است.
وقتی مینی بوس وارد خیابان اصلی محل ما شد آفتاب دوباره خودش را نشان داد و شروع به تابیدن کرد.
در ایستگاه محل خودمان پیاده شدم..آفتاب به شدت می تابید.احساس کردم که پشت گردنم از شدت تابش خورشید می سوزد.در حالی که خیابان را قطع می کردم خودم می دانستم که من در این شرایط دوجایم می سوزد.
قتی به منزل رسیدم ابتدا وارد حمام شدم.با اولین آبی که زیر دوش به بدنم خورد مقدار زیادی ماسه بر کف حمام ریخت.
من که این همه زحمت کشیده و تا استخر رفته بودم وبا ماسه ها تماسی نداشتم و بدون آب تنی برگشته بودم از این تعجب می کردم که این ماسه ها از کجا آمده اند!!!
پایان
10/07/2018

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر