۱۳۹۷ مهر ۷, شنبه

در حاشیۀ کنسرت قونیه


در حاشیۀ کنسرت قونیه
....
وقتی از کنسرت بیرون آمدیم همه پکر و ناراضی بودیم.در این حال و هوا خانمی به جمع ما نزدیک شد و پس از سلام وعلیک خیلی میمانه پیشنهاد اهدای یک هدیه نمود.من فکر کردم همایون شجریان و پورناظری برای آنکه دل ما را به دست بیاورد خوشحال شدم و گفتم..بله..حتما بدهید ...
و این خانم خوش صحبت و زیباروی دست به کیسه اش برد و انجیلی به من و همراهان هدیه نمود.
من گفتم..خانم من این کتاب را خوانده ام ..مخصوصا جنگ 300 سالۀ خدا و شیطان را...آخرش نفهمیدم کدامیک پیروز شدند..میشه لطف کنید و نتیجۀ پایانی این مسابقۀ 300 ساله را اعلام بکنید؟
آن خانم زیباروی لبخندی زد و جوابی نداد..احساس کردم هنوز آن مسابقه تمام نشده است. گفتم که اشکالی ندارد..نتیجه را از ص ورزشی می خوانم...
و او هم لبخند ملیحی زد و رفت..
من آمار دو سال پیش فعالیت کلیساهای اسکیشهر را خوانده بودم که اعلام شده بود در آن سال 2340 نفر از مسلمانان مسیحی شده اند و شبان یا کشیش آن شهر جایزه گرفته بودند.
من اعتقاد دارم دین برای منزل و درون انسان خوب است..و ریشۀ ادیان همه اش یکی ست..و اگر وارد زندگی اجتماعی جامعه بشود آن جامعه در چاله و گودال تعصب و خرافات فرو خواهد رفت..
چرا باید برای عوض کردن چاله این همه هزینه و زحمت کشیده می شود.
به چشم خدا گبر و زاهد یکی ست
مسلمان و مانی و مؤبد یکی ست
ز هرسو بخواهی برو سمت او
خدای کلیسا و مسجد یکی ست
وافی
29/09/2018

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر