۱۳۹۶ دی ۳, یکشنبه

یک خاطره از خانم روحپرور


یک خاطره
...
امروز در ص پاتوق قدیمی ها عکس خانم روحپرور منتشر شده بود..مرا یاد خاطره ای انداخت...
در سال 50 یا 51 که همراه تیم آذربایجان شرقی برای مسابقات قهرمانی کشور به تهران رفته بودیم..چون مسابقات بعد از ظهرها برگزار می شد با بچه های تیم تصمیم گرفتیم که به تئاتر لاله زار برویم..البته در ایام مسابقات باید به دستور مربی تیم (مرحوم خیابانی) باید در امجدیه می ماندیم و استراحت می کردیم..با این حال به همدیگر قول دادیم که رفتن به لاله زار را از مربی پنهان کنیم...و با اطمینان خاطر به لاله زار و تئاتری که خانم روحپرور آواز می خواند رفتیم...
هنوز درب سالن باز نشده بود و ما در سالن ورودی منتظر بودیم که خانم روحپرور هم وارد شدند و در کنار من نشستند..من بیشتر از دوستانم احساس غرور و شادمانی داشتم که خانم روحپرور در کنار من نشسته اند...لحظاتی بعد خانم روحپرور رو به من کرد و گفت :
سیگار داری؟
من با هیجان گفتم : نه..اما الان برایتان می آورم..
و بلافاصله بلند شدم و دم در از کنترلچی بلیط اجازه خواستم و به بیرون از سالن رفتم و با 2 ریال 2 نخ سیگار وینیستون و یک جعبه کبریت خریدم و برای خانم روحپرور آوردم...ایشان در همان سالن سیگاری را روشن کرد و مشغول کشیدن شد..
آنروزها خانم روحپرور معروف بود به ام کلثوم ایران و ما از شنیدن آواز لذت بردیم و با شوق به امجدیه برگشتیم..
موقع ناهار مربی تیم سر میز ما حاضر شد وگفت :
در لاله زار خوش گذشت؟
همه با تعجب به هم نگاه کردیم...در جمع ما فقط یک نفر حاضر نبود ..و مشخص شد این خبر توسط به مربی رسیده است..البته همه می دنستیم که او خبرچین مربی ست ولی از او قول گرفته بودیم که این راز پنهان بماند..
آن سال مسابقات قهرمانی کشور با حضور چند تیم مهمان از جمله پاکستان که دونده ی معروفش عبدالکریم در رشته ی من حضور داشت او از معدود دوندگانی بود که همیشه باپای برهنه و بدون کفش می دوید...و تیمهای ترکیه و تیمی از امریکا حضور داشتند و مربی ما به نتایج تیم ما حساس بود..که خوشبختانه تیم آذربایجان اول شد...و مربی ما دیگر پیگیر خلاف ما نشد..
در هر صورت من صدای روحپرور را دوست داشته و هنوز دوست دارم و گاهی ترانه هایش را گوش می دهم..
در مورد زندگی بعد از 57 روحپرور هم شنیدم آخر عمری مشکلات روحی پیدا کرده بود و در پلیس راه یکی از شهرهای شمالی ایران گدائی می کرد...
متاسفانه ما ملت قدر شناسی نیستیم و امثال روحپرور ها به جای آنکه از طرف ملت حمایت بشوند به راحتی طرد می شوند و سخت زندگی می کنند...
یادش گرامی
25/12/2016

۱ نظر:

  1. متاسفانه حق با شماست. ما ملت بی وفائی هستیم. تمامی این بناهای یادبود که در ایران برای شعرا برپاشده مربوط به قرن بیستم و با پول دولت بنا شده والا بنای یادبودی برای فردوسی و سعدی و حافظ و خیام هم نداشتیم! مقایسه بکنید با ترکیه که بسیاری از ساختمانهای قدیمی زمان مولانا به همان صورت نگهداری شده!

    پاسخحذف