۱۳۹۶ دی ۲۳, شنبه

فریاد شهریار(5)

فریاد شهریار (5)
.....
جان آلیر ایندی
...
شیطان توکه دیب ایمانیزی جان آلیر ایندی
آللاهدان آلان جانیزی شیطان آلیر ایندی
قرآنیزی سلطانیله آلمیشدی الیزده ن
سلطانی ده یاپسین اله قرآن آلیر ایندی
سلطانین الیله آلیب آنجاق (نه کی وارین)
بیرده ن نه کی وارین دییه سلطان آلیر ایندی
باخ اؤز بالاسیندان کی دوغوب قانلا بئجرتمیش
چؤنموش نئچه مین نشتریله قان آلیر ایندی
نایمیت سول الیله نه زیان وورسا دا سابق
چؤنموش ساغ الیله اونا تاوان آلیر ایندی
سویقونچی قاچیب نوخدا قالیب مهتر الینده
دیوانه توتوب مهتری دیوان آلیر ایندی
بیر عده مجاهددی بومیداندا مسلم
بیرعده ده شیطاندی کی میدان آلیر ایندی
بیر عده( ساواک) نامیله انسانلاری قیردی
بیر عده ده انسان ساواک عنوان آلیر ایندی
ایمان آلاراق عنوانی شیطانیدی لاکن
جان آلمادا عنوان مسلمان آلیر ایندی
سابق چتین آلمیشسا دا ایمانلاری الده ن
افسون اوخیوب جانلاری آسان آلیر ایندی
بو تایدا(سهند) اؤلدی دئمه ک (راحم) او تایدا
دلال اجل پوللانیب انسان آلیر ایندی
قوی شهریارین مطلعی تکرار اولور اولسون
شیطان توکه دیب ایمانیزی جان آلیر ایندی
....
ترجمه
..
شیطان ایمانتان را تمام کرده (گرفته) حالا جان (جانتان را) می ستاند
جانی که شما از خدا گرفتید حالا شیطان از شما می گیرد
توسط سلطان (شاه) قرآنتان را از دستتان گرفته بود
الا ن تا کار سلطان را یکسره بکند در دست قرآن می گیرد.(نزدیک به مضمون)
با دست سلطان دار و ندارتان را گرفته بود
به یکباره (دار وندار) گویان حکم سلطانی می گیرد(نزدیک به مضمون)
نگاه کن مادری را که بچه را زاییده و با خون دل بزرگ کرده
حالا برگشته و با چند هزار نشتر خونش را می گیرد (می ریزد).اشاره به مادر اصفهانی که فرزندش را لو داد و اعدامش کردند..وقتی دلیل این کار را از آن مادر پرسیدند..گفت.دین (بدهی) ام را به اسلام پس دادم.
نا امید چپ دست هر زیانی که سابق زده است..
حالا با دست راست تاوان آن ضررها را می گیرد.(یعنی ضرر از هر دو طرف)
دزد کاروان فرار کرده..افسار در دست مهتر مانده
دیوانه ای این افسار را گرفته دیوان (انتقام) می گیرد
البته که در این عرصه عده ای مجاهد (فعال) مسلم و صادق هستند
تعدادی شیطان هم در این عرصه میدانداری می کنند
عده ای با عنوان (ساواک) انسانها را تار و مار کردند
عده ی دیگری با نام انسان عنوان (ساواک..ی) می گیرند
سابق بر این اگر ایمانها را به سختی می گرفت
حالا سحر و جادو خوانده و جانها را راحت و آسان می گیرد (می کشد)
در این طرف (در ایران)..سهند..(بولوت قره چورلو) مرد و در آنطف( باکو) راحم (محمد راحم شاعر باکو)
دلال اجل پولدار شده و انسان می خرد ( جان انسانها را می گیرد)
بگذار مطلع شعر شهریار تکرار بشود
شیطان ایمانتان را تمام کرده (گرفته) حالا جانتان را می گیرد
...
نقص ترجمه قطعا از بنده است
 علیرضا پوربزرگ وافی
13/01/2018




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر