۱۳۹۵ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

برای خرمشهر


..لطفا بخوانید...
....
من نه تنها یکی از مدافعین خرمشهر بودم بلکه 20 جلد کتاب هم برای خرمشهر نوشته ام و کارشناسان متفق القول کتابهای مرا مستند ترین مطالب در مورد خرمشهر می دانند و در همۀ کتابهای تحلیلی جنگ نوشته های من آورده می شود..با تمام وجود به جناب سرهنگ صمدی و ناخدا سیاری و همۀ مدافعین خرمشهر احترام می گذارم..و در کتابهایم مصاحبه هائی که با این قهرمانان بزرگوار داشتم درج کرده ام...
در دفاع از خرمشهر گردان دژ با 1500 نفر نیرو از 60 کیلومتر حفاظت می کرد...یعنی از شلمچه تا کوشک...نیروی دریائی با 623 تکاور ورزیده از سال 58 در خرمشهر حضور داشت و در دفاع از خرمشهر حماسه آفرید...دانشگاه افسری با 750 نفر در ایام دفاع حضور داشت..هوانیروز با 370 نفر در خرمشهر بود....و...
در پایان دفاع از خرمشهر...گردان دژ با 212 شهید...نیروی دریائی و تکاوران با 72 شهید...هوانیروز با 12 شهید....ودرکمال تعجب 35 شهید نظامی داوطلب داشتیم...
در دفاع از خرمشهر سپاهی وجود نداشت..چرا که در زمان درگیری سال 58 خرمشهر دولت پذیرفت که هیچ نیروی غیر ارتشی در آنجا نباشد....جهان آرا با 33 نفر از کمیتۀ شوشتر به خرمشهر آمده بود و در آنجا مستقر بودند...و در مقابل انبوه نیروهای ارتشی رقمی محسوب نمی شدند...
بد نیست بدانید که من به خاطر نوشتن کتابهای خرمشهر از طرف عده ای معلوم الحال تهدید به مرگ شدم...و درسوم خرداد سال 1391 در حالی که من مشغول مصاحبۀ زنده برای تلویزیون بودم به سالن کشتیرانی حمله کردند که مرا بکشند...و حراست کشتیرانی و دژبانهای لشکر 92 مرا تحت الحفظ به فرودگاه آبادان رساندند و مرا به تهران برگرداندند...
از آن تاریخ به بعد من به جرم نوشتن کتاب شهدا و قهرمانان واقعی جنگ خرمشهر مصونیت جانی نداشتم..و بارها و بارها عده ای به منزل من در اصفهان و تهران ریختند که مرا بکشند و من مجبور به ترک وطن شده ام...
لازم به ذکر است که من کتاب مستند دیگری هم به نام (دریادلان خاکی) که حتی مجوز چاپ ارشاد و بنیاد حفظ آثار را دارد با هماهنگی بنیاد تحویل تحویل خانم یزدی نژاد مدیر انتشارات خورشید باران دادم که ایشان نه کتاب را چاپ می کند و نه پس می دهد..
بد نیست بدانید به خاطر کتاب( باغ سوخته )که باز هم توسط بنیاد به خانم یزدی نژاد تحویل و چاپ شد به خاطر گران بودن قیمت روی جلد اختلاف پیدا کردم و این خانم گفت..من رییس بسیج بانوان منطقۀ...شهرداری هستم..تو حتی مقام شهید را هم داشته باشی زورت به من نمی رسد و به خاطر 6/66/000 تومان منزل مرا توقیف کرد..و با آنکه من این پول را به حساب دولت ریخته بودم..این خانم مبلغ 14/660/000 تومان پول از من گرفت..
حالا اگر انسان آزاده و بیطرفی پیدا شود و کتاب مرا از این خانم پس بگیرد و چاپ کند..نه تنها من بلکه مطمئن هستم ملت ایران و ارتش سرافراز ایران را خوشحال خواهد کرد..
مطالب فوق را من در کتابهای....دژ خرمشهر....باغ سوخته...خرمشهر ونیروی دریائی....خرمشهر و دانشگاه افسری ..و....نوشته ام وهنوز قابل دسترسی ست..
با درود مجدد به روح شهدای خرمشهر و با احترام به قهرمانان جنگ و دفاع خرمشهر..
سرهنگ علیرضا پوربزرگ وافی
2016/4/13...ترکیه
..
















-5:11

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر