۱۳۹۴ آذر ۲۰, جمعه

پایان تطبیق کتاب عینالی جان سلام

......پایان تطبیق کتاب ...عینالی جان سلام  با زبان ترکی استانبولی...
اشاره...
..من از سال 1356 شمسی همزمان با آغاز انقلاب مردم  ایران شروع به نوشتن نظیره ای برای شعر های ماندگار...حیدر بابایه سلام...استاد شهریار کردم وحوادث تاریخی و نیز باز یها و همبازیهای دوران کودکی خود را نوشتم...در سال 1361 به خودم جرآت داده و بخشی از این اشعار را برای استاد شهریار خواندم...استاد شهریار که به نظر من این اشعار را با حالت انتزاعی گوش می کرد....پس از شنیدن حدود 20 بند از مجموعۀ اشعار من از من خواست که بقیه اش را بخوانم...این در حالی بود که بعضی از شعرا برای استاد شهریار نظیره خوانده بودند و استاد اصلا نپسندیده بود...اما وقتی به من فرمود که ادامه بدهم من کمی امیدوار شدم..و همانروز کل 90 بند اشعارم را خواندم و نگاه آرام و مهرآمیز استاد شهریار مرا امیدوار کرد....
در جلسات بعدی هم من این اشعار را برای استاد خواندم و استاد اصلاحاتی برآن اعمال کردند....
یکروز به استاد گفتم که اگر نظر شما موافق باشد..این مجموعه را چاپ بکنم و استاد در جواب از من خواستند که به خاطر جو موجود در کشور وبرای حفظ جانم بعضی از بندهای آنرا خودم سانسور بکنم و با راهنمائی استاد این کار را انجام دادیم و در نهایت استاد بزرگواری فرموده و مقدمه ای بر آن نوشتند و صریحا فرمودند که به هیچکدام از نظیره ها مقدمه ننوشته است..ولی در مورد مجموعۀ اشعر من فرمودند که من 3 کار مهم در این مجموعه انجام داده ام...
1-اشعار من به زبان ولهجۀ تبریز است
2- من بازی های دورۀ کودکی را نوشته ام که باید به نوعی حفظ شود..
3- من گزارشی از نحوۀ انقلاب و اوضاع بعد از انقلاب را نوشته ام که تا آن زمان نوشته نشده بود..
در نهایت این مجموعه ء سانسور شده را درسال 2006 در آلمان چاپ کردم که 4 نفر از زبان شناسان برجستۀ زبان ترکی بر آن مقدمه نوشتند...
راستش من از آن چاپ به چندین و چند دلیل راضی نبودم...به همین خاطر تصمیم گرفتم آنرا زیر نظر خودم چاپ کنم که با کمی جرح و تعدیل  و به روز کردن چند موضوع کتاب را آماده کردم...و با کمک مالی یکی از فرهیختگان ترکیه به نام  استاد سادات یورد سئون و با تنظیم و تعدیل کلامی آن به ترکی استانبولی توسط استاد ابراهیم صغیر چاپ شد...وخیلی زود به مؤسسات فرهنگی ترکیه و خیلی کشورهای دیگر رسید...
..چند وقت پیش یکی دیگر از اساتید دانشگاه  به نام استاد نجم الدین کوچ   بی آنکه من اطلاعی داشته باشم به استاد سادات مراجعه و در مورد من پرس و جو کرده بود..جناب یورد سئون هم به او گفته بود که هم او اسپانسر کتاب بوده و مرا با ایشان ارتباط داد..من تلفنی با ایشان هماهنگ کردم..و برای هفتۀ بعد با استاد نجم الدین قرار گذاشتیم...
و به این ترتیب 3 ماه طول کشید که در چندین و چند جلسه حضوری با استاد نجم الدین کلام شعری ترکی تبریز  من به کلام استانبولی نزدیکتر شد...و الان منتظریم که یکی از مؤسسات معروف فرهنگی ترکیه آنرا در سطح وسیعی چاپ کند...
..قرار امروز ما در یکی از مراکز دانشگاهی بود..وقتی من از پا دردم صحبت کردم رئیس دانشگاه شخصا پمادی آورد و پای مرا روغن مالید و با سلفون بست و امیدواری داد که در اسرع وقت پایم خوب بشود..
پس از پایان کار باهم خدمت استاد ابراهیم صغیر رسیدیم و ایشان هم کتاب را دید و تغییَرات را تایید کرد...
..حرف آخر اینکه این کتاب بخشی از فرهنگ ایرن زمین است که مع الاسف  برای دومین بار در خارج از ایران چاپ می شود..و برای من که بیش از یکصد و بیست جلد کتاب در ایران چاپ کرده ام و بارها به عنوان نویسنده و شاعر برتر کشور انتخاب شده و چهرۀ ماندگار سال 1383 هستم خیلی تلخ است...
علیرضا پوربزرگ وافی
2015/12/11

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر