۱۳۹۶ دی ۱۶, شنبه

فریاد شهریار



...
.بارخدایا ما را از دست این شیاطین نجات بده...نسل انسان را خشکانده اند ما را از دست این اجنه نجات بده.../...اگر از ما یکی مانده شیطان زاد و ولد کرده و هزار ها شده است..در کدام رویا و امید ببینم که یک از دست هزار نجات پیدا کند.../....پنج هزار سال است که ما گرفتار سلاطین شده ایم...دین هم که آمد باز هم از دست سلاطین رهائی نیافتیم.../....شیطان هر دعائی می کند دنیا برایش آمین می گوید...بگذار دعا بماند ولی ما را از این آمین نجات بده....//...یک دین دروغین هم مهره ی شیطان شده است..یک دین درست و حسابی بفرست و ما را از دست این دین دروغین نجات بده.../..یا کرم کن ما را از دست این شیطان کین آلود نجات بده..یا خود شیطان را از این کینه ها یش نجات بده..../..مردم را می کشد و بعد برایش مجلس ختم می گیرد...بارخدایایا ما را از این یاسین حقه و کلک آلود نجات بده.../...ما انتظار کمک و نجات از شوروی داشتیم که خیری ندیدیم..حالا که اینطور شده در داخل جعبه ی چائی از چین برای ما نجات بفرست.../...من مثل یک مرغ در داخل لانه ام زندانی شده ام...خدایا خروسی بفرست تا من از این لانه نجات پیدا کنم.../...شهریار هم عزیز من یک آه گیرائی دارد...که اگر دشمن اش اهریمن هم باشد از آهش در امان نیست..
......
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر