۱۳۹۶ دی ۱۵, جمعه

فریاد شهریار(2)

فریاد شهریار(2)
...
یکی از لطیف ترین غزلیات ترکی استاد شهر غزل (هارا قاچسین انسان....یعنی کجا فرار کند انسان) است.استاد در این غزل از داغ و درد ملت سخن می گوید..از ایران می گوید که برای ملت زندان شده است..و از افراد آگاهی که از ترس حکومت خود را پنهان کرده اند..و اینک ترجمۀ ابیاتی از این غزل:
به ستوه آمده ایم از دست این جانان..
که از دستش نه انسان در امان است نه جن (جان)
مسلمان را نگاه کن که دین و ایمان خون گریه می کند
از دست این مسلمان بی دین و ایمان
این شیطان است و (دریک چشم به هم زدن) ما آدمها را فریب می دهد
که آدم از دست این شیطان نمی تواند فرار کند
اول ایمان را می گیرد بعد جان (روح)را
که در نهایت نه دین می ماند نه جان
اگر کافر می خواهد به ما پناهی باشد بگذار باشد
پناهنده بشویم به کفر از دست این ایمان
برویم به حیوانات بیابان عجز و التماس بکنیم
که ما را از دست این (به ظاهر) انسان نجات بدهد
آنچنان دوغ ایران را ترش کرده (اصطلاح ترکی که مشبابه فارسی نیافتم)
که چشم زیبارویان پر از اشک است در (غم و مصیبت ایران)
در دست گرفته آن عصای کذائی موسی را
که اژدها ها هم از دست این ثعبان اژدهای کوچک) فراری می شوند..
اگر سه چهار نفر هم آدم فهمیده و آگاه در این عرصه بوده باشند..مثل کودکان
از دست این هیولا رفته و پنهان شده اند
زندان من منزلم..مامور(مراقبم) م  در داخل جمع خودم
انسان از دست این زندان به کجا پناه ببرد؟
ما انسان یا حتی حیوان هم که باشیم امنیتی نداریم
که نه انسان و نه حیوان از دست این در امان نیستند
مردم را با نام درمان به چه دردی گرفتار کرده
که درد هم از دست این درمان اشک می ریزد
سابق بر این دادنامۀ خود را به دیوان (عدلیه) می دادیم
حالا از دست این دیوهای اداری (دیوان..اداره ..عدلیه)به چه کسی دادنامه بدهیم
گرفتار توفان عجیبی شده ایم..(راه نجاتی نیست) مگر اینکه حضرت نوح
خودش بیاید و مردم را از شر این توفان نجات بدهد
..
حالا ابیاتی از اصل غزل
..
جانا گلمیشیک بیز بو جانان الینده ن
کی نه انس امان تاپدی نه جان الینده ن
مسلمانه باخ دین و ایمان قان آغلیر
بو دینسیز ایمانسیز مسلمان الینده ن
بو شیطاندی بیز آدمی گؤیده تولار
قاچا بیمه ز آدم بو شیطان الیند ه ن
آلار اول ایمانی سوندان دا جانی
نه ایمان قالار دیبده نه جان الینده ن
پناه اولسا بیز خلقه کافر قوی اولسون
سیخینتی دوشه ک کفره ایمان الینده ن
گئدیپ چؤلده کی حیوانا یالوارایدیخ
کی گلسین بیزی آلسین انسان الینده ن
ائله تورشادیب ایرانین آیرانین کی
گؤزه ل لر گؤزی یاشدی ایران الینده ن
سالیب دیر اله سانکی موسا عصاسین
قاچیر اژدهالر بو ثعبان الینده ن
بئش اوش باش بیله ن ده قالیرسا اوشاق تک
قاچیپ گیزله نیب لر بو خورتان الینده ن
ائویم زندانیم مآموروم اؤز ایچیمده
هارا قاچسین انسان بو زندان الینده ن
بیز انسان اولاخ یا کی حیوان امان یوخ
نه انسان قوتارمیش نه حیوان الینده ن
سالیب خلقی درمان آدیله ن نه درده
کی درد آغلاییر بؤیله درمان الینده ن
وئره ر دیک قدیم دیوانا عرضه ایندی
کیمه عرضه وئرمه ک بو دیوان الینده ن
نه توفانه راست گلمیشیک بیز مگر نوح
گله قورتارا خلقی توفان الینده ن
....
علیرضا پوربزرگ وافی
06/01/2018
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر