۱۳۹۴ خرداد ۱, جمعه

سوم شعبان


.....به میمنت و مبارکی سوم شعبان....

...نزدیک به 3 سال است که در یک جامعۀ سنی مذهب زندگی می کنم....ذهنیت من این بود که در جوامع سنی به اهل بیت توجهی نشود..ولی با شرکت در جلسات مختلف..خصوصا در انجمن های ادبی وقتی به طور مکرر در اشعار و کلام اهل تسنن ارادت و مهرشان را به حضرت زهرا و اهل بیت دیدم.....تازه متوجه شدم که عمری در منابر و هیئات در معرفی ذهنیت اهل تسنن به ما دروغ گفته اند...
در ترکیه غذائی که بیشتر در ایام محرم پخته می شود و اکرام(احسان و خیرات) می دهند..نامش (عاشورا) ست....از طرفی یکی از بدترین فحش های اهل تسنن در نهایت عصبانیت به طرف مقابل..(یزید اوغلو یزید) است..یعنی بدترین افراد را به یزید و یزید زاده تشبیه می کنند...
حالا با ادلۀ فراوان به این موضوع رسیده ام که ارادت اهل تسنن به اهل بیت...خیلی عاقلانه تر و صمیمی تر از ما شیعیان است...چرا که آنها باعشق درونی به حضرت زهرا می گویند(مادرمان فاطمه)...و ما شیعه ها برمبنای پایۀ غلط اندیشه مان اهل بیت را برای داغ کردن تنور منابر و مجالس عزاداری خود می خواهیم..که به قول شریعتی و مطهری ما باید رهرو حسن (سرخ) باشیم...نه حسین (سیاه)...
من در حیرتم که چرا در بین شیعیان بحث اختلاف شیعه و سنی بیشتر از مردم اهل تسنن است....
آیا وقت آن نرسیده که در اندیشۀ خود تجدید نظر کرده و در مقابل این همه خونهائی که که در آتش اختلاف شیعه و سنی می ریزد... درست بیندیشیم و این اختلاف ها را ازبین ببریم؟؟؟
با نگاه ساده ای به اسم مردم اهل تسنن متوجه می شویم که آنها اسم ائمه را بر فرزندان خود می گذارند و این بیانگر بخشی از ارادت آنها به اهل بیت است...
اسامی مثل...علی...حسن....حسین....کاظم....
من به این نتیجه رسیدم که دامن زدن اختلاف شیعه و سنی فقط به نفع ملاها و مداحان است..و خوشبختانه امروزه نسل جوان شیعه با مطالعه و تحقیق دریافته اند که خیلی از روایات ضد سنی دروغ محض است...و فقط ابزاری برای گریاندن شیعه های ساده لوح است...
اینک برای اثبات شیعه بودن خود شعر (کربلا) را که با تمام وجود تقدیم امام حسین کرده ام و تا امروز هم در مجالس استفاده می شود...تقدیم شما می کنم..
...
کربلا کعبهء دلهاست خدا می داند
قبلهء عشق همانجاست خدا می داند
بهر دیدار مزاری که مراد دلهاست
جان ودل غرق تمناست خدا می داند
این دیاری ست که بر مهر و یقین عشق و ولا
بهترین مهبط و ماواست خدا می داند
دست عباس قلم شد علم افتاد اما
در دل دوست چه غوغاست خدا می داند
گرچه تا خیمهء شه مشک پر آبش نرسید
باز سرلشکر و سقاست خدا می داند
درد بیماری سجاد و جفای اعدا
این نه قانون مداواست خدا می داند
اکبر افتاد و پدر دید و لب از هم نگشود
این همان سر سویداست خدا می داند
شیرخوار است اگر اصغر لب تشنهء عشق
آخرین یاور مولاست خدا می داند
راه را بست و پشیمان شد و جان کرد فدا
حر و این توبه چه زیباست خدا می داند
تیرها ریخت ولی شاه نمازش نشکست
سنگر عشق مصلاست خدا می داند
شمر و گودال و سر بی تن و فریادی تلخ
این همان نالهء زهراست خدا می داند
باید امروز فغان کرد به مظلومی او
داغ این فاجعه پیداست خدا می داند
قطره ای اشک به اندوه حسین بن علی
جلوه اش شوکت دریاست خدا می داند
یا حسین بن علی یاد رخت یاد خداست
عشق با نام تو پویاست خدا می داند
هرکجا نام تو باشد بشود گلشن عشق
روح ما نیز همانجاست خدا می داند
کاش دیدار مزار تو به ما دست دهد
این همان آرزوی ماست خدا می داند
(وافیا) هرکه رود راه حسین بن علی
در کف اش توشهء عقباست خدا می داند
دست خواهش به مزارش ببر و باز بگو
کربلا کعبهء دلهاست خدا می داند
التماس دعا
علیرضا پوربزرگ وافی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر