۱۳۹۳ دی ۲۸, یکشنبه

رودخانه ها


...........یک شعر جدید......

ای رودخانه ها
ای تشنگان خشک و ترک خورده از عطش
آنک سلام
من خواب دیده ام
این برفهای بهمنی سرد ویخ زده
از گرمی و حرارت خورشید تابناک
نک آب می شوند
آنگاه کاه گاه
چون سیل و نهر و جوی سرازیر می شوند
دارم یقین
به شوکت این ج.ی و نهر و سیل
اینک به نام ماهی فرزند باخته
آغوش واکنید
دریا به خیر مقدم این جاری شما
بی صبر و بردبار
در موج و در سکوت
آغوش خود گشود
علیرضا پوربزرگ وافی
18/1/2015 آنکار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر