۱۳۹۴ خرداد ۶, چهارشنبه

توبه شکستن


.....غزل...

دل به سودای تو بستن دارد
روبروی تو نشستن دارد
یک ..نه..صد..دل به هزاران ترفند
بر سر زلف تو بستن دارد
هرکسی بستۀ مهر تو شود
عهد با غیر گسستن دارد
به کمند تو گرفتار شدم
این..نه دامی ست که جستن دارد
گر تو ساقی شوی و می بدهی
بخدا توبه...شکستن دارد
هر که شد عاشق تو...سرخوش گفت
دل آماده به خستن دارد
گر فدای تو نباشد وافی
به چه امید و هوس تن دارد
علیرضا پوربزرگ وافی
شعر قدیمی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر