۱۳۹۴ خرداد ۵, سه‌شنبه

علمدار


بشنو تو حماسۀ علمدار....تا شرح دهم شکوه ایثار..../....اینجا سخن از رموز عشق است....هرگز نرود به گوش اغیار..../...تا معنی عشق را ندانی...این حکم نمی رود به پندار.../...با عشق بیا به بزم الفت....تا روح دلت رسد به اسرار..../.... او مظهر مهر و خشم بودی.....هر یک به زمان شده پدیدار...../....فرزند غیور بوتراب است.....اسمش چو رسد به گوش هشدار.../...او رفت طریق عشق با مهر....هرچند زخشم بود سرشار..../....مهرش همه هدیه بر عزیزان.....خشمش شده ارمغان کفار.../... با مهر نمود مشک را پر....با خشم بتاخت سوی پیکار.../.... از مهر نخورد آب زیرا....بود اهل خیام سخت تبدار.../... با مهر نظر به خیمه ها کرد....وز خشم ز دشمنان دل آزار.../...یک دست که مشک را در آن داشت...تقدیم نمود در ره یار.../...دست دگرش به مهر پرداخت.....وانگاه به خشم گفت زنهار.../...در وادی عشق خشم بی خشم...مهر است زبان عشق و ایثار..../...تا فاطمه اش رسد به بالین....در عالم عشق ماند بیدار..../...این است طریق عشق و ایمان...تا در ره دوست جان دهی جان....بخشی از یک ترکیب بند بلند....وافی.....التماس دعا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر