۱۳۹۴ شهریور ۳, سه‌شنبه

روزگاری روزگاری داشتیم...




.....روزگاری روزگاری داشتم...
...
یکی از دوستان در پیام خصوصی برایم نوشت ....تو همه اش از درد و بیماری می نویسی....به غیر از 4 تا شعر شکسته و بسته...چیزی هم برای گفتن داشتی و داری؟؟...
در جوابش باید بگویم که دوست عزیز ما هم زمانی جوان بودیم و توانائی جولان داشتیم...من در 16 سالگی قهرمان دو 5000 متر کشور شدم...در سال 1350 به عضویت تیم ملی درآمدم و 11 سال عضو تیم ملی بودم و چندین و چند عنوان بین المللی در دوومیدانی دارم...من 12 بار ماراتن دویدم یعنی هر بار 42195 متر یکضرب و بدون توقف دویده ام...در اکثر رشته های ورزشی فعالیت داشتم و حتی عضو تیم فوتبال جوانان ماشین سازی بودم.که اگر امروز هم شما وارد ساختمان ماشین سازی بشوید عکس و اسم من در سالن ماشین سازی موجود است...من در دوران ورزشی به آنچه که حقم بود رسیدم...دوره های مربیگری دوومیدانی...داوری و حتی نجات غریقی را دیده ام...5 سال مربی ذوب آهن و و همزبان مربی تیم اصفهان بودم...
اگر امروز به خاطر پیری و فرسودگی پا درد دارم...خرده مگیرید...من بهترین استفاده را از جوانی ام کرد ام و با اقتدار می گویم که کمتر کسی پیدا می شود که عناوین مرا به دست آورده باشد...
در عالم هنر هم کافی است بدانید که من در تاریخ ادبیات ایران تنها شاعری هستم که از استاد شهریار تخلص دارم و بارها و بارها شعر من در کشور برگزیده شده است وبیش از یکصد و بیست جلد کتاب چاپ شده دارم که چندین کتابم کتاب برگزیدۀ کشور شده است....
حالا با پوزش از دوستان فیسبوکی از شما می خواهم که اگر یکی از عناوین هنری یا ورزشی مرا دارید..بیائید با هم به بحث بنشینیم .در غیر این صورت لطفا حط نازک و بیحاصل عمر خودتان را ادامه دهید....موفق باشید..
....اینها را برای نمونه تقدیم کردم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر